شخصی
آمدن به خانه بعد از 43 روز
سر رفتن چله
امروز 18 فروردین چهل روز از شروع زندگی قشنگت گذشت.مادر جون با خاله رویا مراسم آب چله رو به امید دور شدن همه بدی ها ازمون و آروم شدنت واسمون انجام دادن. اینم یه سری عکسای 40 روزگیت ...
نویسنده :
نسرین
19:10
یه سری عکسهای رایان جون
حمام رفتن خوابیدن نی نی گریه و جیغ ها ی نی نی ...
نویسنده :
نسرین
20:48
عقد خاله
دیروز عقد خاله رویا بود.توی سالن اول خواب بودی اما وقتی بیدار شدی دیگه مامان از جشن هیچی نفهمید ...
نویسنده :
نسرین
23:13
افتادن ناف و شروع شدن گریه رایان
اورژانسی شدن و زایمان
از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمیکنم . . . تولدت مبارک سلام پسر گلم قرار بود16 اسفند به دنیا بیای اما انگار دیگه از تو شکم مامانی خسته شدی و صبح روز جمعه 8 اسفند ساعت 10.15 به دنیا اومدی.ماجرا از این قرار بود که صبح زودساعت 6.30 بعداز نماز که نیم ساعت خوابیدم کیسه ابم پاره شد و سریع با بابایی و مادر جون و خاله رویا رفتیم بیمارستان. یک شب مارو نگه داشتن و روز9 اسفند بعداز ظهر بعد از اینکه آزمایش زردی ازت گرفتن و خداروشکر منفی بود مرخص شدیم. حالم خیلی بد بود پف ...
نویسنده :
نسرین
17:10